جدول جو
جدول جو

معنی نان بده - جستجوی لغت در جدول جو

نان بده
آنکه رزق دیگران راتامین کند، سخی سخاوتمند: اوکه مردنان بده نیکوکار و با همه احوال خوش نیت و نیکخواهی بود
فرهنگ لغت هوشیار
نان بده
((ب د))
روزی رسان، سخاوتمند
تصویری از نان بده
تصویر نان بده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه نان دهد، بخشنده سخی نان رسان: چنوبخشنده ونان ده اگرگویی که هرگزبسیستان برنیامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان ده
تصویر نان ده
نان دهنده، آنکه وسایل امرار معاش کسی را تامین کند، کنایه از کریم، بخشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مان بدی
تصویر مان بدی
اکونومی
فرهنگ واژه فارسی سره
مقراضی که بوسیله آن ناخن برند: بتاب یکسرناخن قواره مه را دوشاخ چون سر ناخن برا نمود بتاب. (خاقانی)، مقراض قیچی. توضیح هم} ناخن برا (ی) {صحیح است و هم} ناخن پیرا (ی) {و هیچیک محرف دیگری نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان عدس
تصویر نان عدس
نان دانژه نان دانجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان دهی
تصویر نان دهی
دادن نان، بخشندگی سخاوت
فرهنگ لغت هوشیار
عمل بریدن نان وقطعه قطعه کردن آن. یاکارد نان بری. کاردی که بوسیله آن نان رابقطعات تقسیم کنند، قطع جیره ومواجب کسی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه درطلب نانست نان جوی نان خواه: کندتازه نانباره هرکسی درآن باره سازدنوازش بسی. (نظامی. گنجینه گنجوی. ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار
مشهورمعروف، مذکورذکرشده. توضیح درافغانستان} نامبرده {بمعنی فوق مستعمل است وفرهنگستان ایران هم بهمین معنی آنراانتخاب کرده است، مسمی موسوم نام دار: (متکلمان گفتند نام دیگرست و نامبرده دیگر... {یا نامبردگان، جمع نامبرده. کسانی که سابقانامشان برده شده. یانامبرده ها، جمع نامبرده. نامبردگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام برده
تصویر نام برده
((بُ دِ))
ذکر شده، مذکور
فرهنگ فارسی معین
کسی که میکوشد تادرآمد مردم را از بین ببرد وراه عایدی ونفع آنان را سد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناک ده
تصویر ناک ده
کسی که ناک (مشک وعنبرمغشوش) فروشد: (ناک دهان صباوشمال ببوی فوحات هوایش نافه از اهیر شکافته {مقابل عطار. ناکردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان بر
تصویر نان بر
((بُ))
کسی که باعث قطع شدن درآمد دیگران می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نابده
تصویر نابده
نابوده: خاقانی رازبان حالت ازنابده ترجمان ببینم. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار